خودت را به اصول بسپار

خودت را به اصول بسپار
خودت را به اصول بسپار
01 آذر 1404

روایتی الهام‌بخش از سقوط، لغزش و رستگاری دوباره با کمک جلسات و اصول انجمن معتادان گمنام.


روزی را خوب به خاطر دارم که از مصرف مواد و زندگی اعتیادی خسته شده بودم. همسرم گریه می‌کرد و من هم غمگین و آشفته، از همه درخواست کمک داشتم. تا این‌که دوستی، که بعدها فهمیدم عضوی از انجمن معتادان گمنام است، به من گفت:
«اگر واقعاً می‌خوای دیگه مواد مصرف نکنی، غروب میام دنبالت؛ با هم می‌ریم یه جای خوب.»

قبول کردم و اولین جلسه بهبودی انجمن معتادان گمنام را تجربه کردم. همان ابتدا حس کردم اینجا همان جایی است که می‌توانم پاک بمانم، اما پر از ترس و سؤال‌های بی‌جواب بودم. دلم می‌خواست فوراً جواب همه سؤال‌ها را پیدا کنم.

بعد از مدتی که حال خوبی نداشتم و هنوز واقعیت بیماری اعتیاد را درک نکرده بودم، در یکی از جلسات با دلخوری مشارکت کردم و گفتم: «مگر نمی‌گویید کمک یک معتاد به معتاد دیگر؟ پس چرا کسی به من کمک نمی‌کند؟ شما دروغ می‌گویید!»
همان لحظه یکی از اعضا آرام گفت: «اگر فکر می‌کنی این‌جا به دردت نمی‌خوره، چرا هنوز اینجایی؟»
همین جمله بهانه‌ای شد برای رفتنم.

تا آن روز چند چیپ گرفته بودم، اما به جلسات برنگشتم؛ با این نیت که پنج سال پاک بمانم و بعد برگردم و ثابت کنم بدون انجمن هم می‌توان پاک ماند. اما حتی به پنج ماه نرسید که لغزش کردم. سریع به یکی از اعضا زنگ زدم و با گریه گفتم: «لغزش کردم.» او بی‌درنگ دنبالم آمد و مرا به جلسه برد.

اما باز هم همان سؤال‌ها و آشفتگی‌ها در ذهنم بود؛ تا اینکه در یک مشارکت شنیدم:
«دوست تازه‌وارد، ممنونم که آمدی تا به من کمک کنی. ما با کمک یک معتاد به معتاد دیگر به هم کمک می‌کنیم و جواب بیشتر سؤال‌هایمان را از نشریات گرفته‌ایم. اگر دنبال راهی برای پاک ماندن باشی، این‌جا راه زیاد هست. اگر فکر می‌کنی راهی وجود ندارد، خودت را به اصول و رهنمودهای انجمن بسپار؛ قطعاً کمکت می‌کند.»

این مشارکت مسیر زندگی و بهبودی‌ام را تغییر داد. رفتم سراغ نشریات و با خواندن آنها جواب بسیاری از سؤال‌هایم را گرفتم. فهمیدم بهانه‌ها فقط مرا به آشفتگی گذشته برمی‌گردانند.

الان حدود چهار سال است که پاکم. دوازده قدم را کار کرده‌ام و در حال کار کردن سنت‌ها هستم. در نشریات خواندم: «اگر اصول روحانی را رعایت نکنیم، مواد ما را پیدا می‌کند.» یاد گرفتم در شرایط خوب همه می‌توانند پاک بمانند؛ اما زمانی که سختی‌ها شروع می‌شود، باید دو دستی به پاکی و اصول برنامه بچسبم؛ چون قرار است یک نفر پاک بماند و باید تلاش کنم آن یک نفر من باشم.

به همین دلیل هنوز هم هر روز در یک جلسه بهبودی شرکت می‌کنم و مثل یک تازه‌وارد برای کارکرد قدم‌ها تلاش می‌کنم.

برگرفته از نشریه پیام بهبودی سال بیست و یکم / شماره 83 / تابستان 1404


لینک کوتاه: https://na-iran.org/fa/b/382613
این خبر را به اشتراک بگذارید:
خوش آمدی

خوش آمدی

قبلی
آرزوی برادرم

آرزوی برادرم

بعدی