رهایی در بند
 
                                            داستان رهایی از اعتیاد، از ناامیدی تا بهبودی با پیوستن به انجمن معتادان گمنام.
من از خداوند متشکرم که غیرممکنها را برایم ممکن ساخت. از دوران نوجوانی و در سن کم با مواد مخدر آشنا شدم. آتش اعتیاد تمام زندگیم را تحت سلطه خود قرار داده بود و زندگیام از دستم خارج شده بود. خانوادهام برای نجات من به هر دری زدند، اما نمیتوانستم پاکیام را حفظ کنم و همیشه با شکست مواجه میشدم. امیدم را از دست داده بودم. از لحاظ روحی، روانی، جسمی و مالی در شرایط خوبی نبودم. احساس یأس و ناامیدی در زندگیم حاکم بود و هدفی برای زنده ماندن نداشتم. در انزوا روزهایم را میگذراندم.
به سختی مصرف مواد را قطع میکردم، اما از بیماری اعتیاد هیچ آگاهی نداشتم. بعد از مدتی، بیماری دوباره من را متقاعد میکرد که مصرف کنم و نمیتوانستم پاکی خود را حفظ کنم. هر بار که دوباره مصرف میکردم، احساس پشیمانی و بدبختی میکردم. اعتماد به نفس و ارزشهای انسانیام یکی یکی از دست میرفتند. آواره خیابانها و شهرها شدم و هیچگاه حال خوبی نداشتم.
مدتی گذشت تا یک شب دستگیر شدم و روانه زندان شدم. چند ماه از دوران محکومیتم گذشت و یک روز برای تماشای فیلم سینمایی به مسجد زندان رفتم که متوجه شدم جلسه پانل کمیته بیمارستانها و زندانها در حال برگزاری است. در آن لحظه از خداوند صادقانه درخواست کمک کردم. آشفته بودم و از ترس پاهایم میلرزید. یکی از دوستان گفت: «بیا بشین، جای خوبی آمدهای.» به یاد دارم که اعضای حاضر در آن جلسه صادقانه مشارکت میکردند و من متعجب بودم. باورم ضعیف بود. مگر ممکن است بدون مواد مخدر زندگی کرد؟ من هیچگاه چنین تجربهای نداشتم، اما بعد از آن جلسه آرامش خاصی پیدا کردم. یکی از دوستانم با صدای بلند گفت: «باز هم در جلسات شرکت کنید، چون برایتان کار خواهد کرد.»
بعد از آن جلسه جذب انجمن معتادان گمنام شدم. جلسات بهبودی داخل زندان را به طور مرتب و منظم شرکت میکردم، راهنما گرفتم، قدمها را کار کردم و خودم را به عنوان یک معتاد پذیرفتم و تسلیم اصول و رهنمودهای برنامه شدم. اصولی همچون صداقت، روشنبینی و سپردن را به کار گرفتم و برای پاک ماندن و بهبودی در برنامه ماندم.
اکنون روزانه در جلسات بهبودی داخل زندان شرکت میکنم و آخر شب در گوشه اتاق مینشینم و ترازنامه قدم ده را مینویسم. برای بهبودیام تلاش میکنم، به تازهواردان خوشآمد میگویم و تجربه قدمها را به آنها انتقال میدهم. دوستان خوبی پیدا کردهام. به لطف خداوند، حدود سه سال و نیم است که پاک هستم و از زندگیام راضیام. با خود و دیگران در صلح هستم و آرزو دارم روزی در بیرون از زندان بتوانم برای جامعه و انجمن فرد مفید و سازندهای باشم. در پایان از خداوند و انجمن معتادان گمنام به خاطر هدیه بهبودی سپاسگزارم.
برگرفته از نشریه پیام بهبودی سال 21 / شماره 83 / تابستان 1404
لینک کوتاه: https://na-iran.org/fa/b/382608
این خبر را به اشتراک بگذارید:
 
                            معجزات به وقوع می پیوندند
قبلیمطالب مشابه
بولتن ها
نشريات ، آرم و نام NA متعلق به هيچ شخص خاص، کميته و يا هيئت خاصي نيست و بر طبق قرارداد وديعه از طرف کل انجمن به خدمات جهاني سپرده شده تا از آن محافظت نمايد.
کتاب ها
نشريات ، آرم و نام NA متعلق به هيچ شخص خاص، کميته و يا هيئت خاصي نيست و بر طبق قرارداد وديعه از طرف کل انجمن به خدمات جهاني سپرده شده تا از آن محافظت نمايد.
مجلات راه NA
نشريات، آرم و نام NA متعلق به هيچ شخص خاص، کميته و يا هيئت خاصي نيست و بر طبق قرارداد وديعه از طرف کل انجمن به خدمات جهاني سپرده شده تا از آن محافظت نمايد
نرم افزار موبایل
لطفا براي ايجاد امکان سرويس دهي بهتر از انتشار مستقيم نرم فزار هاي اين صفحه خودداري نموده


 
                         
                                                 
                                                 
                                                 
                                                