معجزات به وقوع می پیوندند
 
                                            سفر واقعی یک همدرد از اسارت اعتیاد تا رهایی و امید در مسیر بهبودی، یادآور این حقیقت است که معجزات واقعاً رخ میدهند.
حدود پانزدهسالگی با مواد مخدر آشنا شدم. من تنها پسر خانواده بودم و برای مادرم بسیار عزیز. تمام آرزوی او این بود که من بهترین جایگاه و شخصیت را در زندگیام داشته باشم، اما نمیدانست که گرفتار اعتیاد شدهام.
مادرم تمام وقت و زندگیاش را صرف من کرد، اما وقتی متوجه شد که معتاد شدهام، تمام امیدش را از دست داد. مادری که همیشه آرزوی بهترینها را برایم داشت، به جایی رسید که آرزوی مرگم را میکرد.
به مرور، اجبار به مصرف و اعتیاد فعال همهچیز را از من گرفت؛ آبرو، اعتبار، تحصیل و… دیگر چیزی برایم باقی نمانده بود. تا اینکه بهطور اتفاقی، یکی از آشنایانم که عضوی از انجمن بود، برای اولین بار مرا به جلسات بهبودی انجمن معتادان گمنام برد. به خاطر دارم آن روز، یکی از اعضای جلسه سعی کرد مرا به شرکت در جلسات تشویق کند. چند روزی دوستان بهبودی با من تماس میگرفتند و مرا به جلسه دعوت میکردند، اما من هنوز به بیماری اعتیادم بها میدادم و به مصرف مواد ادامه میدادم.
سالها گذشت و مصرف مواد بیشتر و بیشتر زندگیام را آشفته کرد. چون قبلاً با برنامه و جلسات آشنا بودم و به آخر خط رسیده بودم، تصمیم گرفتم دوباره در جلسات شرکت کنم. جلسه شلوغی بود و آن شب چند نفر تولد پاکیشان بود. با حالی پر از استرس و ترس، دستم را بالا بردم. گرداننده جلسه به من وقت مشارکت داد. یادم هست با تمام درد، خستگی و ناامیدی گفتم:
«من چند سال قبل با انجمن معتادان گمنام آشنا شدم. دیگر نمیتوانم مصرف کنم… خسته شدم. برایم دعا کنید که مثل شماها پاک بمانم.»
همه اعضا مرا تشویق کردند.
سه روز بعد، استارت پاکیام را زدم. خدا را شکر، با تمام مشکلات و بیپولی، حتی چندین کیلومتر پیاده از روستا به شهر میرفتم تا به جلسه برسم. در جلسات مشارکت میکردم و هر روز دعا میکردم که پاک بمانم.
به مرور، اصول برنامه را در زندگیام اجرا کردم؛ شرکت در جلسات، انتخاب راهنما و کارکرد قدمها را در اولویت قرار دادم. تا اینکه روزی یکی از دوستان بهبودی به من گفت:
«معجزات به وقوع میپیوندند.»
در آن لحظه متوجه منظورش نشدم، اما با اجرای اصول برنامه، کمکم معجزهها را در زندگیام دیدم. وسوسه مواد که سالها عذابم میداد، از بین رفت. اشتیاق به خدمت در من زنده شد. صاحب شغل و درآمد مستقل شدم و زندگیام رنگ و بوی تازهای گرفت.
اکنون مدیون انجمن و رهنمودهایش هستم و تلاش میکنم پیام برنامه را با تمام وجود به همدردانم منتقل کنم. به قول کتاب پایه:
«در بهبودی، آرزوهای ما به مرور و به وقت خود برآورده میشوند. با آگاه شدن از خواست خداوند، آرزوها در بهبودی به حقیقت میپیوندند.»
در حال حاضر حدود هفت سال پاک هستم. سعی میکنم اصول برنامه را در زندگیام رعایت و اجرا کنم و قدردان پاکیام باشم؛ هدیهای ارزشمند از سوی برنامه.
برگرفته از پیام بهبودی / سال بیست و یکم / شماره 83 / تابستان 1404
لینک کوتاه: https://na-iran.org/fa/b/382607
این خبر را به اشتراک بگذارید:
مطالب مشابه
بولتن ها
نشريات ، آرم و نام NA متعلق به هيچ شخص خاص، کميته و يا هيئت خاصي نيست و بر طبق قرارداد وديعه از طرف کل انجمن به خدمات جهاني سپرده شده تا از آن محافظت نمايد.
کتاب ها
نشريات ، آرم و نام NA متعلق به هيچ شخص خاص، کميته و يا هيئت خاصي نيست و بر طبق قرارداد وديعه از طرف کل انجمن به خدمات جهاني سپرده شده تا از آن محافظت نمايد.
مجلات راه NA
نشريات، آرم و نام NA متعلق به هيچ شخص خاص، کميته و يا هيئت خاصي نيست و بر طبق قرارداد وديعه از طرف کل انجمن به خدمات جهاني سپرده شده تا از آن محافظت نمايد
نرم افزار موبایل
لطفا براي ايجاد امکان سرويس دهي بهتر از انتشار مستقيم نرم فزار هاي اين صفحه خودداري نموده


 
                         
                             
                             
                                                 
                                                 
                                                 
                                                