قدم پنجم

قدم پنجم
قدم پنجم
03 مهر 1404

نقش قدم‌های چهارم و پنجم در انجمن معتادان گمنام، مواجههٔ شجاعانه با گذشته و گامی اساسی برای رسیدن به آزادی و بهبودی است.


کارکرد قدم‌های دوازده‌گانهٔ انجمن معتادان گمنام، سفری روحانی و عمیق است که به ما کمک می‌کند نه‌تنها با گذشتهٔ خود مواجه شویم، بلکه از آن عبور کنیم و به‌سوی زندگی‌ای با کیفیت بهتر، توأم با بهبودی حرکت کنیم. در این میان، قدم‌های چهارم و پنجم نقشی اساسی در این فرآیند دارند؛ زیرا ما را با تاریکی‌ها، ترس‌ها و رنج‌های گذشته‌مان روبه‌رو می‌کنند و سپس به ما امکان می‌دهند آنها را در پرتو حقیقت و پذیرش به اشتراک بگذاریم.

قدم چهارم می‌گوید: «ما یک ترازنامهٔ اخلاقی بی‌باکانه و موشکافانه از خود تهیه کردیم.» این قدم فرصتی است برای شناسایی الگوهای رفتاری و نقش‌هایی که در روابط و زندگی خود ایفا کرده‌ایم. در این قدم با خودمان صادق می‌شویم و بدون قضاوت تمامی جنبه‌های زندگی‌مان را بررسی می‌کنیم. هدف از این کار نه سرزنش کردن خودمان است و نه توجیه رفتارهای‌مان، بلکه شناختن حقیقتی است که شاید سال‌ها از آن فرار کرده‌ایم.

با نوشتن ترازنامهٔ قدم چهارم، من توانستم ببینم چگونه ترس‌ها، خشم‌ها و احساسات منفی بر زندگی‌ام تسلط پیدا کرده بودند. متوجه شدم که بسیاری از تصمیماتم بر اساس ترس از طرد شدن، خجالت یا احساس بی‌ارزشی بوده است. این ترازنامه برای من مانند آینه‌ای بود که نه‌تنها زخم‌هایم را نشان داد، بلکه ریشه‌های آنها را نیز آشکار کرد.

پس از کارکرد قدم چهارم، ما با مجموعه‌ای از حقایق، خطاها و آسیب‌ها روبه‌رو می‌شویم که شاید سال‌ها در اعماق ذهن و قلب خود دفن کرده بودیم؛ اما قدم پنجم جایی است که این بار سنگین را از دوش خود برمی‌داریم. در این قدم حقیقت را نه‌تنها با خودمان، بلکه با خداوند و یک انسان دیگر در میان می‌گذاریم. برای من این مرحله در ابتدا ترسناک و چالش‌برانگیز بود. ترس از قضاوت، خجالت از گذشته و تردید در اعتماد به دیگری باعث شده بود که مدام این سؤال در ذهنم تکرار شود: «آیا واقعاً لازم است این کار را انجام دهم؟» اما به مرور یاد گرفتم که این ترس‌ها بخشی از فرآیند بهبودی هستند و عبور از آنها اولین قدم برای رسیدن به آزادی و آرامش است.

انتخاب فرد مناسب برای به اشتراک گذاشتن ترازنامهٔ قدم چهارم بسیار حیاتی است. من راهنمای خود را برای این کار انتخاب کردم، زیرا او فردی با تجربه و بدون قضاوت بود که می‌دانستم می‌توانم به او اعتماد کنم. وقتی شروع به صحبت با او کردم، احساس سنگینی و استرس داشتم. فکر می‌کردم که شاید او از من ناامید شود یا پذیرش حقایق ترازنامهٔ مرا نداشته باشد؛ اما درست برعکس، او با مهربانی، پذیرش و دور از قضاوت به ترازنامه‌ام گوش می‌داد.

یکی از تأثیرگذارترین لحظات کارکرد این قدم برای من زمانی بود که راهنمایم گفت: «تو تنها نیستی. من هم اشتباهات مشابه تو را داشته‌ام.» این جمله، سدی از انزوا و احساس شرم را در من شکست. فهمیدم که تجربهٔ من منحصر به فرد نیست و بسیاری از اعضای انجمن نیز مسیری مشابه من را طی کرده‌اند.

در طول این فرآیند، نکته‌ای که از کتاب چگونگی عملکرد بسیار به من کمک کرد این بود: حرف زدن دربارهٔ چگونگی دقیق خطاهایمان به احتمال زیاد کار راحتی نیست. با نگاهی به گذشته متوجه می‌شویم تکرار پی‌درپی چند الگوی رفتاری باعث درجا زدن ما در زندگی شده است. با این کار، رفتار خود را فقط به‌طور سطحی بررسی نکرده‌ایم، بلکه دقیقاً می‌دانیم چه نواقصی در شخصیت ما باعث بروز این رفتارها شده است.

بازگو کردن خطاهایم در حضور خداوند باعث شد که ارتباط عمیق‌تری با او برقرار کنم. حس کردم که خداوند مرا همان‌گونه که هستم می‌پذیرد و این پذیرش الهام‌بخش من برای پذیرش خودم بود. این قدم مانند باز کردن دروازه‌ای بود که مرا به‌سوی رشد و بهبودی بیشتر هدایت کرد. دیگر از گذشته فراری نبودم و می‌توانستم با شجاعت قدم‌های بعدی را بردارم.

برگرفته از نشریه پیام بهبودی / سال بیست و یکم / شماره 82 / بهار 1404 


لینک کوتاه: https://na-iran.org/fa/b/382601
پیام ها و ابزارهای برنامه

پیام ها و ابزارهای برنامه

قبلی
رشد کردن با دخترم

رشد کردن با دخترم

بعدی