شکستن شب

شکستن شب
شکستن شب
17 بهمن 1403

این داستان، روایتگر زندگی مردی به نام ابراهیم است که پس از سال‌ها اعتیاد و تحمل سختی‌های فراوان، با ورود به انجمن معتادان گمنام (NA) و تلاش برای تغییر خود، به زندگی جدیدی دست می‌یابد.


ابراهیم هستم، یک معتاد.

بعد از ۲۴ سال تخریب مواد مخدر و ۱۳ سال زندگی مشترک، غروب یکی از روزهای مرداد سال ۱۳۸۶ که از محل کارم به منزل برگشتم، متوجه شدم همسرم وسایل شخصی خود و بچه‌های دوقلویم را برده و به حالت قهر به منزل پدرش رفته است. وقتی تلفنی علت این کارش را جویا شدم، گفت: «دیگر حاضر نیستم این‌گونه زندگی کنم. تو من و بچه‌ها را چند بار تهدید به مرگ کرده‌ای.» من با دنیایی از غرور احمقانه و معتادگونه، با تهدید گفتم: «اگر تا یک ساعت دیگر به منزل نیایی، دیگر هرگز نیا.» همسرم دوباره با اطمینان کامل گفت: «دیگر حاضر به زندگی با تو نیستم.» من هم از ترس صاحب‌خانه که اجاره‌اش دو ماهی عقب افتاده بود، به منزل پدرم پناه برده و شب و روز با مواد مخدر زندگی می‌کردم. حتی احساس مردانگی و مهر پدری هم نداشتم تا اینکه بعد از ۴۰ روز، پیام انجمن را از دوست هم‌مصرفم که مدتی بود پاک شده بود، شنیدم و با دنیایی از ترس و ناامیدی و با ورشکستگی مالی و خانوادگی و کاری و حتی عقلی، وارد انجمن شدم. در ابتدا یکی از دوستان بهبودی دو کلمه به من یادآوری کرد و گفت: «صبر و تغییر را در زندگی جدیدت شروع کن.» از همان لحظه، پاکی را با نام خدا و با گریه شروع کردم و به انجمن NA پیوستم.

کم‌کم شروع به کار و زندگی نمودم. بعد از ۲۳ روز پاکی، به سراغ همسر و فرزندانم رفتم و همسرم، خدا شاهد است، حتی یک کلمه اعتراض نکرد و به خانه برگشت؛ چون چهره‌ام کاملاً تغییر کرده بود و من امیدوارتر شده بودم. شروع به تلاش در انجمن و کارهایم کردم و سعی کردم تا به امروز اشتباهات گذشته را تکرار نکنم و زندگی در مثلث بهبودی شامل کار، خانواده و جلسه را تا به امروز ادامه دادم. با توکل به نیروی برتر، از صفر شروع کردم و یک روز تا به این سقف، پاکی دیر از خواب بیدار نشدم؛ حتی در روزهای تعطیل. در پاکی ۹ ماه، با کمی تغییر، دوستان و اطرافیانم مرا باور کردند، ضمانت مرا به عهده گرفتند و توانستم یک تاکسی بخرم و هم در کارهای ساختمانی با جدیت فعالیت کنم. همه‌شب با دعا می‌خوابم و هر صبح بعد از بیداری از خداوند بابت اینکه یک روز دیگر به من فرصت زندگی داده، سپاسگزاری می‌کنم. در طول روز بارها در دلم با خود و خدای خود مشارکت می‌کنم. در طول هفته ۳ جلسه می‌روم و قدم‌هایم را دوباره کار کرده و در اغلب امور زندگیم پیاده می‌کنم. با راهنمایم صادق هستم و خدمت صادقانه می‌کنم، کم حرف می‌زنم و زیاد گوش می‌دهم. زندگی‌ام را مدیون شما دوستان بهبودی و انجمن معتادان گمنام هستم. در سال سوم پاکی، از خداوند مهربان صادقانه خواهانم که هیچ معتادی در کره زمین از درد اعتیاد نمیرد.

برگرفته از پیام بهبودی سال پنجم / شماره 19 / تابستان 1388 


لینک کوتاه: https://na-iran.org/fa/b/382560
سپاسگزاری

سپاسگزاری

قبلی
اصول از خود گذشتگی و ایثار

اصول از خود گذشتگی و ایثار

بعدی