قدم پنجم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم پنج,قدم 5,چگونگی,دقیق,خطاهایمان

قدم پنجم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم پنج,قدم 5,چگونگی,دقیق,خطاهایمان


قدم پنجم انجمن معتادان گمنام NA

قدم پنجم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم پنج,قدم 5,چگونگی,دقیق,خطاهایمان

ما چگونگی دقیق خطاهای مان را به خداوند ، به خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم .قدم پنجم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم پنج,قدم 5,چگونگی,دقیق,خطاهایمان

قدم پنجم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم پنج,قدم 5,چگونگی,دقیق,خطاهایمان

کتاب پایه :

 

قدم پنجم ، کلید آزادی است و به ما اجازه می دهد که در زمان حال و پاک زندگی کنیم . در میان گذاشتن چگونگی دقیق خطاهایمان به ما آزادی زندگی می دهد . بعد از برداشتن قدم چهارم دقیق ، با محتوای ترازنامه خود روبرو می شویم .به ما گفته اند که اگر بخواهیم این نقص ها را مخفی کنیم ، ما را دوباره به مصرف خواهند کشاند . رها نکردن گذشته ، از زندگی بیزارمان می کند و نمی گذارد نقش خود را در مسیر زندگی تازه مان ایفا کنیم . در صورتی که ما در برداشتن قدم پنجم صادق نباشیم ، همان نتایجی را که از ناصادقی های گذشته خود گرفته ایم ، دوباره خواهیم گرفت .قدم پنجم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم پنج,قدم 5,چگونگی,دقیق,خطاهایمان

قدم پنجم پیشنهاد می کند که چگونگی خطاهای خود در برابر خداوند ، خود و یک انسان دیگر اقرار کنیم . ما به خطاهای خود توجه کرده و پس از بررسی الگوهای رفتاری خود ، شروع به دیدن زوایای تاریک بیماری خود کرده ایم . حال در نشستی ، ترازنامه خود را با صدای بلند ، با یک نفر دیگر در میان می گذاریم . نیروی برتر ما ، در قدم پنجم ، همراه ما خواهد بود . ما کمک لازم را دریافت کرده و آزادی رویارویی با خود و یک انسان دیگر را خواهیم داشت . برای ما اقرار به چگونگی دقیق خطاهای مان نزد نیروی برترمان ، ضروری به نظر نمی رسید و دلیل می آوردیم که ” خدا همه چیز را خودش می داند. ” با آن که او همه چیز را می داند ، اما اقرار باید از زبان ما باشد ، تا موثر واقع شود . قدم پنجم فقط بازخوانی قدم چهارم نیست.

قدم پنجم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم پنج,قدم 5,چگونگی,دقیق,خطاهایمان
ما سال ها از توجه به چهره واقعی خود اجتناب می کردیم . از خودمان خجالت می کشیدیم و خود را از بقیه دنیا جدا می دانستیم . اکنون که قسمت شرم آور زندگی خود را به بند کشیده ایم ، می توانیم با اقرار و روبرو شدن با آن ، از لوث وجودش پاک کنیم . غم انگیز است اگر تمام آن ها را بنویسیم و بعد به داخل کشوی میز بیندازیم . این نقص ها ، در تاریکی رشد می کنند و در پرتو نور می میرند. قبل از پیوستن به معتادان گمنام ، احساس می کردیم هیچ کس نمی تواند کارهایی که ما انجام داده بودیم را ، درک کند . می ترسیدیم که اگر باطن خود را آشکار کنیم ، طرد شویم . اکثر معتادان از این مسئله رنج می برند . ما متوجه شده ایم که این احساس ، واقع بینانه نبوده و اعضای انجمن ، ما را به خوبی درک می کنند.

ما باید کسی را که قرار است قدم پنجم مان را بشنود به دقت انتخاب کنیم . باید مطمئن باشیم که از جریان کار ما اطلاع دارد و می داند که چرا آن را انجام می دهیم . با آن شرایط مشکلی برای انتخاب شخص مورد نظر وجود ندارد ، اما اعتماد به او بسیار مهم است . تنها چیزی که ما را حاضر به برداشتن جدی این قدم می کند ، اطمینان کامل به درستی و معتمد بودن اوست . بعضی از ما قدم پنجم را با یک شخص کاملا غریبه برمی داریم . در حالی که برخی دیگر انتخاب یکی از اعضای انجمن معتادان گمنام را ترجیح می دهیم . ما می دانیم که یک معتاد دیگر ، کمتر ممکن است در مورد ما با تعبیر نادرست ، یا کم لطفی قضاوت کند. وقتی انتخاب خود را کردیم و با شخص مورد نظر تنها شدیم ، با تشویق او شروع می کنیم و از آن جا که مسئله مرگ و زندگی در بین است ، بنابراین می خواهیم قاطع ، صادق و دقیق باشیم.قدم پنجم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم پنج,قدم 5,چگونگی,دقیق,خطاهایمان

بعضی از ما سعی کردیم قسمتی از گذشته خود را مخفی کنیم . فکر می کردیم می توانیم راه ساده تری برای رویارویی با احساسات درونی خود پیدا کنیم . ممکن است فکر کنیم که نوشتن در مورد گذشته کافی است . اما ، ما نمی توانیم بهای این اشتباه را بپردازیم . این قدم ، از اعمال و انگیزه های ما پرده برداری می کند . نمی توانیم انتظار داشته باشیم که این چیزها خود به خود بر ملا شوند . سرانجام از خجالت گذشته بیرون می آییم و می توانیم در آینده از احساس گناه اجتناب کنیم .

قدم پنجم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم پنج,قدم 5,چگونگی,دقیق,خطاهایمان
ما طفره نمی رویم و کار امروز را به فردا نمی اندازیم . باید قاطع باشیم و واقعیت را تمام و کمال در اسرع وقت و به سادگی بیان کنیم . خطری که همیشه وجود دارد این است که در مورد خطاهایمان اغراق کنیم . به همان نسبت اگر نقش خود را موجه یا کم اهمیت جلوه دهیم ، باز هم به استقبال خطر رفته ایم . به هر حال ما هنوز می خواهیم خودمان را خوب جلوه دهیم .
معتادان معمولا زندگی شان سری است . ما سال های درازی سعی می کردیم کمبود اعتماد به نفس مان را با مخفی شدن در پشت ظاهری بدلی که بتواند مردم را گول بزند پنهان کنیم . متاسفانه بیش از هر کس خودمان را گول زدیم . با آن که معمولا از خارج جذاب و متکی به نفس به نظر می رسیدیم ، اما در واقع در درون ، شخصیت سست و متزلزلی را مخفی می کردیم . نقاب ها باید کنار بروند . ترازنامه خود را همان طور که نوشته ایم بدون از قلم انداختن هیچ مطلبی می خوانیم .

این قدم را همچنان با صداقت و دقت تا به آخر ادامه می دهیم . مشارکت در مورد اسرار و خلاصی از سنگینی بار گذشته ها ، باعث می شود که ما بتوانیم راحت نفس بکشیم . معمولا وقتی این قدم را با کسی مشارکت می کنیم ، شنونده هم قسمتی از داستان خود را با ما در میان می گذارد . متوجه می شویم که منحصر به فرد نیستیم . با پذیرفته شدن توسط مخاطب مورد اعتمادمان ، می بینیم همان طور که هستیم ، می توانیم قابل قبول باشیم .

قدم پنجم,انجمن,معتادان گمنام,NA,قدم پنج,قدم 5,چگونگی,دقیق,خطاهایمان
شاید ما هرگز نتوانیم تمام اشتباهات گذشته خود را به یاد بیاوریم ، اما به هر حال بهترین و بیشترین سعی خود را می کنیم . در این مرحله ، شروع به تجربه احساساتی واقعی با ماهیت روحانی می کنیم . اگر زمانی فرضیه های روحانی داشته ایم ، حال بیدار شدن در دیاری حقیقتا روحانی را آغاز می کنیم . تجزیه و تحلیلی که در ابتدا از خود می کنیم ، معمولا تعدادی از الگوهای رفتاری ما را برملا می کند که شاید از آن ها خوش مان نیاید ، اما رویارویی با این الگوها و بیرون آوردنشان از تاریکی این امکان را فراهم می کند که بتوانیم بطور سازنده ای با آنها روبرو شویم . ما نمی توانیم این تغییرات را به تنهایی بوجود آوریم و نیاز به کمک خداوند ، بدان گونه که او را درک می کنیم و انجمن معتادان گمنام خواهیم داشت .

چگونگی عملکرد 

قدم پنجم

 ” ما چگونگی دقیق خطاهای خود را به خداوند ، به خودمان و به یک انسان دیگر اقرار کردیم “

 

 

اکنون که نوشتن ترازنامه ی خود راتمام کرده ایم ، در این میان گذاردن هر چه زودتر مطالب آن هم مهم می باشد و هر چه سریع تر قدم پنجم را انجام دهیم به همان نسبت بنیان بازیابی ما محکم تر خواهد شد.

 

اساس بازیابی ما از چند اصل روحانی از قبیل : تسلیم ، صداقت ،اعتقاد شجاعت وایمان ،تمایل ، و بنیان گرفته و با هر قدم که به جلو برمی داریم این بنیان محکم تر می شود .

 

ما باکار کردن قدم پنجم میثاق خود را با بازیابی تجدید می کنیم .

 

با وجود این که ما به پیش روی خود در بازیابی علاقمند هستیم اما احتمالاً از این مرحله وحشت داریم و این ترس ما طبیعی است ، چون می خواهیم چگونگی دقیق خطاهای خودمان رابه خوداوند ،به خودمان و به یک انسان دیگر خیلی رک وپست کنده اقرار می کنیک . اگر ما اجازه بدهیم که احساس خجالت زدگی درونی ما ترس از تغییر کردن و پذیرفته نشدن مان از طرف دیگران ، پیشرفت این مرحله را متوقف کند ، مسائل و اشکالاتمان روی هم انباشته خواهند شد . اگر در بازیابی به جلو حرکت نکنیم و تمام سعی وکوشش ممکن را برای بازیابی به عمل نیاوریم در مقابل بیماری اعتیاد شکست خواهیم خورد .

 

اگر بخواهیم تغییر قابل ملاحظه ای در زندگی ما ایجاد شود باید بر ترس خود غلبه کنیم وقدم پنجم را به انجام برسانیم . صحبت کردن با راهنمای مان به ما این پشت گرمی را می دهد که در مواجه با احساسات مان تنها نیستيم و از ترسمان خواهد کاست .

 

کار کردن روی این قدم با حمایت خدای مهربان و راهنمای مان ، در حقیقت ، به اجرا گذاردن و عملی کردن تصمیمی است که در قدم سوم با سپردن خود به خداوند گرفته ایم . تصمیم قدم سوم همانند اغلب تصمیم های دیگر زندگی ، باید با عمل توام باشد .

 

پیگیری قدم سوم با انجام قدم های چهارم و پنجم به نزدیک تر شدن رابطه ی ما با نیروی برتر مان منتهی خواهد شد .

 

با کار کرد قدم پنجم ، درک و برداشت ما از اصول روحانی چهار قدم قبلی به مراتب گسترده تر خواهد شد . در این قدم مانند قدم اول با اقرار خود صداقت به خرج می دهیم ، با این تفاوت که صداقت لازم قدم پنجم به مراتب از صداقتی که در قدم اول بروز دادیم عمیقتر می باشد . در قدم پنجم بخصوص اقرار کردن به خودمان از اهمیت ویژه ای برخورد ار است ، چرا که اینجا ما این اقرار را از لبان خود می شنویم و بدین طریق آ ن الگوی رفتاری را که سراسر مشحون از انکار بود در هم می شکنیم . ما با اعتیادمان و نتایج آن به نوع جدی روبرو می شویم و حقیقت زندگی خود را می بینیم و به آستانه ای جدید از صداقت ، بخصوص صداقت با خود ارتقاء می یابیم .

 

شجاعتی که ما در این قدم از خود بروز می دهیم نه تنها اعتماد ما را به خدا بیشتر خواهد نمود ، بلکه ایمان وامیدی را که ما در قدم دوم تجر به نموده ایم صیقل خواهد داد . تمایلی که ما اکنون باید از خود نشان بدهیم ، از تمایلی که انجام قدم سوم داشتیم به مراتب گسترده تر است . قدم پنجم ما را متوجه می کند شجاعتی که از انجام قدم چهارم کسب کرده ایم خیلی بیشتر از آن است که هرگز به ذهن مان می رسید چون این شجاعت عادی و نتر سیدن نیست بلکه در اینجا ما دست به انجام کاری می زنیم که از آن می ترسیم . ما برای بازگو کردن ترازنامه ی خود قرار ملاقاتی می گذاریم ، سر وقت حاضر می شویم و به مشارکت در مورد ترازنامه می پردازیم .

 

اقرار کردن به خودمان در قدم پنجم احتیاج به شجاعت دارد و قسمتی است که ما باید به آن توجه مخصوص معطوف کنیم وگرنه اثرات مفید این قدم آن چنان که باید ، نخواهد بود . در کتاب معتادان گمنام می خوانیم ، منظور از قدم پنجم فقط خواندن قدم چهارم نیست . ما می خواهیم مطمئن شویم که چگونگی دقیق خطاهای خود را ، هم به خود ابراز می نمائیم و هم قبول می کنیم . اگر فکر می کنیم که اقرار کردن رسمی برای ما مناسبتر می باشد ، با صدای بلند و رسماً به خودمان اقرار می کنیم . بدین طریق این اقرار را از ذهنیت به مرحله ی عمل در می آوریم .

 

منفعت دیگری که از کار کرد این قدم عایدمان می شود درک و برداشت جدیدی است که ما از اصل روحانی تواضع پیدا می کنیم چون اغلب ما فکر می کردیم که یا از مردم دیگر برتریم یا بیشتر به چشم می آئیم . پس از قدم پنجم متوجه می شویم که واقعیت آن است که از تمام حرکات زندگی ما فقط چند تایی قابل توجه هستند و این باز نمودن درون باعث می شود احساس کنیم ما نیز مثل بقیه ی مردم عادی هستیم وشاید برای اولین بار در زندگی حس کنیم با انسان ها و انسانیت مرتبط شده ایم . احتمالاً در میان گذاردن این عمیق ترین احساسات خود با انسانی دیگر که سال های دراز نگاه می داشتیم ، باعث ناراحتی و بخصوص ایجاد دل شوره در ما خواهد گردید . اما اغلب ما وقتی به چشمان شنونده مان نگاه می کنیم ، متوجه می شویم که او با محبت غیر مشروط به ما می نگرد و احساس پذیرفته شدن و تعلقی به ما دست می دهد که باعث می شود خود را جزئی از این برنامه بدانیم .

 

اغلب ما از این که می دانیم باید با احساساتی که سالها در خود مخفی نگاه داشته بودیم روبرو شویم دچار اضطراب می گردیم ، ولی چون معمولاً راهنمای مان ما را تشویق کرده که به خدای مان اعتماد داشته باشیم به پیش می رویم . اولین چیزی که باید مد نظر داشته باشیم آن است که قدم پنجم یک مسکن فوری برای مسائل دردناک زندگی مان نیست و اگر این قدم را کار کنیم و توقع داشته باشیم که احساسات نا مطبوع را از ما دور کند ، در آن صورت انتظار داریم قدم ها هم مثل مصرف مواد ، ما را تخدیر کنند . قدم ها برای بیداری روح ما پیشنهاد شده اند ، نه برای خاموش کردن احساسات مان . ما برای مواجه شدن با احساسات مان به پشتیبانی احتیاج داریم و اگر شخصی را برای شنیدن اقرارمان انتخاب کنیم که قادر به درک این گونه مسائل ما باشد حمایت او برای مان کافی است .

 

با اینکه شنونده حتماً لازم نیست راهنمای مان باشد ، اما ما غالباً ترجیح می دهیم که شنونده راهنمایمان باشد ، چرا که در این صورت از تجربیات گوناگون یک معتاد بازیابی کرده بهره مند خواهیم شد . جان کلام آن است که چه کسی بیش از شخصی که خودش هم این کار را کرده صلاحیت دارد ؟ معتادانی که در بازیابی ، بیش از ما تجربه دارند قبلاً با مسائلی که ما تازه سعی می کنیم با آنها مواجه شویم روبرو شده اند . چنین افرادی قادرند تجربه ی خود و راه حلی را که این قدم پیش پایشان نهاده باما به مشارکت بگذارند وما در طی این تبادل متوجه می شویم نکات مشترک بسیاری با راهنمای مان داریم که ارتباط و احساس تعلق مان را به برنامه به مراتب تقویت خواهد نمود.

 

شخصی که به اقرار ما در قدم پنجم گوش فرا می دهد باید کسی باشد که سلسله مراحل بازیابی را که ما سعی در انجام آن داریم بفهمد و خواستار کمک به ما در این راه باشد . ما متوجه شده ایم که شنونده ی ایده آل در این قدم کسی است که با ما هم دل باشد و به احساس مان احترام بگذارد ، آ ن قدر با شخصیت باشد که بتوانیم آسان به او اعتماد کنیم و حداقل آن قدر درک و شناخت داشته باشد که بتواند به ما در شناختن چگونگی دقیق خطاهای مان کمک کند . او با اطلاع از این که ما باید ترازنامه ی خودمان را بنویسیم کمک می کند که وقت مان را بدون نتیجه صرف شکوه گری و مسئول دانستن دیگران نکنیم .

 

ما می دانیم که نتایج مؤثری از انجام این قدم به دست خواهیم آورد و به همین دلیل برای بهتر شروع کردن آن ، چند لحظه ای را صرف تجدید تسلیم وتائید تصمیم قدم سوم می نوائیم و از نیروی برتر خودمان در خواست می کنیم که به ما صداقت ، شجاعت و تمایلی را که برای انجام قدم پنجم لازم داریم عطا فرماید . برای دعوت از خداوند جهت همراهی کردن با ما در این مرحله ، دعایی می خوانیم که مضنون آن می تواند هر مطلبی که باز گو کننده ی تعهد ما نسبت به بازیابی مان است باشد . دعای مشترک با شخصی که قرار است شنونده ی ما در قدم پنجم باشد ، می تواند باعث تجربه ی یک صمیمیت استثنائی برای هر دو نفرمان بشود .

 

ما توجه داریم که در هنگام دعا ، در خواست ما از نیروی برترمان تنها آن است که به ما قدرت و شجاعت عطا کند . بلکه از او در می کنیم در زمان اقرار ، به مطالبی که بر زبان می آوریم گوش دهد . چرا این قدر مهم است که ما به مطالبی که بر زبان می آوریم گوش دهد . چرا این قدر مهم است که ما به خدا نیز اقرار کنیم ؟ خیلی ساده ، برای این که این بک برنامه روحانی است و تمام هدف ما آن است که بیماری روحانی پیدا کنیم . تمایل ما به این که گذشته ی خود را بدون هیچ پنهان کاری به خدا بگوئیم محور اساسی باز یابی مان می باشد و مسئله ی دیگری هم که در این زمینه از اهمیت استثنائی برخوردار می باشد آن است که ما بتوانیم بی پرده به او بگوییم امروز چه کسی هستیم . در گذشته بعضی از ما فکر می کردیم که لیاقت برقراری رابطه با خدا را نداریم واسراری که در درونمان نگاه داشته بودیم حجابی ایجاد کرده بودند که باعث می شد نتوانیم قبول کنیم خدا ما را دوست دارد .

 

هر زمان که ما مطلبی راجع به خودمان از خود بروز می دهیم به نیروی برترمان نزدیک تر شده و متوجه ی محبت بی قید وشرط او می شویم . همین احساس که خدا به آن گونه که ما او را می شناسیم بدون توجه به کارهایی که کرده ایم ما را می پذیرد و دوستمان دارد ، باعث می شود ما نیز خود را قبول کنیم و دوست بداریم . این رابطه ی مثبت که با خداوند ایجاد می کنیم به تدریج باعث خواهد شد رابطه مان با دیگران نیز مثبت شود و بهبود یابد .

 

احتمالاً ما از دوستی و صمیمیتی که با راهنمایمان در نتیجه ی مشارکت قدم پنجم پیدا کرده ایم متعجب خواهیم شد . برای بعضی از ما این اولین باری است که کسی با دقت به حرف های مان گوش می کند و به همین دلیل از این که گاهی راهنمایمان سئوالات دقیقی راجع به بعضی از قسمت های زندگی مان می کند یا نت برمی دارد متحیر می شویم وهم زمان از این که می بینیم آن چه را که می گوئیم ، این طور با دقت دیده می شود به خودمان اعتماد بیشتری پیدا می کنیم . ما در چشمان شنونده ی خود می بینیم که او درد ما را درک می کند و همین همدردی باعث می شود تا به حضور نیرویی برتر از خود در کنادمان ، اطمینان بیشتری حاصل کنیم .

 

حرف زدن راجع به چگونگی دقیق خطاهایمان به احتمال زیاد کار راحتی نیست . ما به گذشته ی خود نگاه کرده ایم و دیده ایم که چگونه تکرار چند الگوی رفتاری ، به طور پی درپی باعث شده ما در جای بخصوصی از زندگی گیر کنیم . این جا ما فقط رفتار خود را به طور سطحی مورد بررسی قرار نداده ایم بلکه دقیقاً نگاه کرده ایم که چه نواقص شخصیتی پشتوانه وباعث بروز این رفتارها بوده اند .

 

در این جاست که ما احتمالاً برای اولین بار می فهمیم اعمالی که از ما سر می زند با چگونگی دقیق و ریشه خطاهای ما تفاوت دارند ، مثالی می زنیم . ماموارد بی شماری را پیدا می کنیم که برای این که مردم از ما خوششان بیاید دروغ می گفتیم ، ولی این موارد و مثال ها خودشان ریشه ی خطاهای ما نیستند . نفس این خطاها عدم صداقت و زرنگی زیادی و درست کاری می باشند که هر بار دروغ می گوییم با دروغ گفتن ما ، خود را ظاهر می سازند و به احتمال زیاد متوجه می شویم علت دروغ گوئی مان آن بوده که می ترسیدیم اگر راست بگوییم هیچ کس دوستمان نداشته باشد .

 

در طی خواندن ترازنامه ، گاهی راهنمای مان نیز تجربیات مشابه خود را با ما به مشارکت خواهد گذارد و حتی ممکن است از شنیدن کشمکش های زندگی ما آنقدر متأثر بشود که با ما گریه کند و یا برعکس ، شرح صحنه های مضحک اعتیادی ما و دروغ هایی که به خودمان برای ادامه آن زندگی می گفتیم او را به خنده بیندازد . وقتی ببینیم که چقدر احساسات ما و راهنمای مان با هم مشابه هستند ، می فهمیم که مردم دیگری هم مثل ما وجود دارند وما انسان هستیم ، نه چیزی بیشتر ، نه چیزی کمتر . خود محوری و اشتغال افراطی فکری که ما درباره ی خود داشتیم ما چنان کور کرده بود که فکر می کردیم منحصر به فرد هستیم . اکنون به گونه ای ناگهانی متوجه می شویم که ، مردم دیگر هم مشکلات دردناک دارند و مشکلات ما منحصر به فرد نیستند . و وقتی جزیی از خود را در چشمان انسان دیگری می بینیم شفا می یابیم . در آن لحظه تواضع پیدا می کنیم و دلیلی می یابیم بر آن که امید ، آرامش و صلحی که به دنبالش می گشتیم بالاخره در دسترس مان قرار گرفته است .

 

  در نتیجه مرتبط شدن با یک انسان دیگر ، آن احساس انزوا و قریبگی ، محو می شود و ما اجازه می دهیم آن قسمت های زندگی مان که همیشه در بسته باقی مانده بودند به روی شخص دیگری باز شوند . احتمال دارد این اولین باری باشد که تا حدی به انسان دیگری اعتماد کرده ایم ، راجع به واقعیت خود با او حرف زده و اجازه می دهیم که ما را بشناسد . انجام قدم پنجم به نوع شگفت آوری ما را با راهنمایمان نزدیک خواهد کرد . این رابطه ما بر اساس برابری و بگیر وبستان منطقی و احترام متقا بل ریشه گرفته و از نوعی است که می تواند تا آخر عمر باقی بماند . احتمالاً بعد از کار کرد قدم پنجوو تا مدتی احساس کمی خستگی خواهیم کرد و یا از لحاظ عاطفی آسیب پذیر خواهیم بود . ما قدم مهمی در راه بهبودی و باز یابی خود برداشته ایم . از آن جا که در این مرحله زخم های قدیمی راشکافتیم ، این مرحله برای مان یک جراحی روح بوده که طی آن از دروغ های قدیمی خود که بسیار با مهارت ساخته شده بوده اند پرده برداشتیم و به خودمان نیز حقایق دردناکی ابراز داشتیم . در این مقطع ، ماسکهای خود را از چهره برداشتیم .

 

ممکن است در این مرحله احساس احتیاج خطرناکی بکنیم ، بدین صورت که از این خود آگاهی   جدید فرار کنیم و به بدبختی های قدیمی ولی آشنای خود برگردیم و یا وسوسه شویم از راهنمای مان فاصله بگیریم چرا که ، او دیگر همه چیز را درباره ما می داند . این برای ما یک مسئله حیاتی است و باید در مقابل افکار مقطعی مقاومت کنیم . یکی از بهترین راه ها آن است که با دیگر معتادان در حال باز یابی راجع به این احساسات و ترس هایمان سخن بگوییم و جویای تجربه آن ها در این مورد بشویم .

 

همین که ما از آن ها بشنویم ، آن چه در درون ما می گذرد منحصر به فرد نیست و آن ها نیز عیناً این کشمکش ها را پس از کار کردن روی قدم پنجم داشته اند ، باعث آسودگی ما خواهد شد .

 

آگاهی ما در رابطه با الگوهای رفتاری که از آن هن برای ارتباط با دیگران استفاده می کرده ایم .

 

همچنین این ریسک وجرأتی که ما از خود در آشکار کردن این الگوها نزد شخص دیگری بروز داده ایم به خودی خود باعث خواهد شد که تغییر بسیار مثبتی در روابط ما ایجاد گردد.

 

این جا مسئله ، تنها نزدیک تر شدن به راهنمای مان نیست بلکه این آمادگی اعتماد کردن به انسانی دیگر ، که ما اینجا تمرین کردیم ، کمک خواهد کرد تا بتوانیم با بقیه نیز رابطه ی نزدیک برقرار کنیم . ما این جا جرات کردیم که احساسات و خصوصیات پنهانی خود را به یک نفر دیگر بگوییم و او ما را طرد نکرده است ، این آغاز آزادی ما در اعتماد به افراد دیگر خواهد شد .

 

ما این جا متوجه می شویم که نه تنها می توان به بقیه اعتماد کرد و به آن ها فرصت داد تا دوست ما بشوند ، بلکه خود ما نیز قابل اعتماد هستیم و لیات آن را داریم که دوست دیگران بشویم . بعضی از ما قبلاً فکر می کردیم که قادر به دوست داشتن و یا این که دوستمان داشته باشند نیستیم و هرگز دوستی نخواهیم داشت ، وای در این قدم متوجه شده ایم که این باورهایمان اشتباه بوده و راهنمایمان نمونه ی خوبی از یک دوست واقعی برای مان می باشد.

 

پس از انجام این قدم روابط ما شروع به عوض شدن می کنند و از جمله آنها رابطه ای است که با خدامند خود داشته ایم . در طی مراحل قدم پنجم هر جا که احساس ترس می کردیم به او پناه بردیم و به ما شجاعت لازم برای اتمام این قدم عطا گردید . در نتیجه ، باور و ایمان ما قوی تر شد . به همین دلیل اکنون ما متمایل شده ایم که برای رابطه با خدا سعی بیشتری بکنیم . این رابطه مثل تمام روابط دیگر ، محتاج به آن است که بتوانیم درون خودمان را بروز دهیم و به طرفمان اعتماد کنیم . وقتی ما دیوارها رااز اطراف وجود خود برمی داریم و خصوصی ترین افکار واحساسات مان را با نیروی برترمان در میان می گذاریم و به او اقرار می کنیم که کامل نیستیم ، به او نزدیک تر شده رابطه مان با او صمیمی می شود . نتیجه تمام این کوشش آن است که به نوعی اطمینان پیدا می کنیم نیروی برترمان همیشه با ماست و از ما محافظت می کند .

 

مراحلی که تا به اینجا پیموده ایم ما را از چگونگی دقیق خطاهای مان آگاه می سازد . نواقص شخصیتی ما که در قدم بعدی از آن صحبت می کنیم از همین چگونگی دقیق خطا های ما ایجاد می شوند. اکنون می دانیم که الگوهای رفتاری که ما در زندگی مان مورد استفاده قرار می دادیم از عدم صداقت ، ترس خود خواهی و تعداد زیادی نقص های شخصیتی دیگر ریشه گرفته اند .

 

در نتیجه ی انجام قدم پنجم ، موفق به دیدن دامنه و طیف کامل نواقص شخصیتی خود گشته ایم و با این آمادگی که پیدا نموده ایم به انجام قدم ششم می پردازیم .

 

از تجربه اعضا داخل تالار گفتگو در مورد قدم پنجم بازدید فرمائید.

 

 

Visits: 9906

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!